تاریخ : دوشنبه 20 دی 1400 زمان : 8:33
نویسنده : عبدالمهدی خواجه
يَا مَنْ يُجِيرُ وَلَا يُجارُ عَلَيْهِ... ♥️
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
نمیدانم چرا همیشه آخرین تویی!
تو هم اولی هم آخر؛ تو همیشه هستی!
اما آدمی همه جا میرود به هر دری میکوبد و زمانی که نا امید شد میگوید خدا!
خدایی که پناه همه بیپناهان است و خود بینیاز؛
الهی هیچ نداریم جز سینهای پر آه و دستانی پر گناه. درماندهایم و بیپناه. از خلق میگریزیم و از قهر و خشمت به رحمت و مهرت پناه میآوریم که جز به لطف و کرَمِ تو، دلهای شکسته و سینههای مالامالِ درد را پناهی نیست. ای آنکه به جز درگاهت گریزگاهی نیست؛ تنها تو توانایی...
عاشقانههای جوشن کبیر، فراز ۵۰
صبح و فرجامتان نیک🌹
این مطلب را به اشتراک بگذارید: