از حکیمی پرسیدند:
از عمری که سپری نمودهای چه چیز یاد گرفتهای؟
پاسخ داد:
*یاد گرفتم*
دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم.
*یاد گرفتم*
مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت.
*یاد گرفتم*
دنیای ما هر لحظه ممکن است تمام شود اما ما غافل هستیم.
*یاد گرفتم*
سخن شیرین، گشاده رویی و بخشش ، سرمایه اصلی ما در زندگیست.
*یاد گرفتم*
ثروتمند ترین مردم در دنیا، کسی است که از سلامتی، امنیت و آرامش بهرهمند باشد.
*یاد گرفتم*
کسی که جو میکارد گندم ، برداشت نخواهد کرد.
*یاد گرفتم*
عمر تمام میشود اما کار تمام نمیشود.
*یاد گرفتم*
کسی که میخواهد مردم به حرفش گوش بدهند ، باید خودش نیز به حرف آنان گوش دهد.
*یاد گرفتم*
مسافرت کردن و هم سفره شدن با مردم بهترین معیار و دقیق ترین راه برای محک زدن شخصیت و درون آنان است.
*یاد گرفتم*
کسی که مرتب میگوید: من این میکنم و آن میکنم، تو خالی است و نمیتواند کاری انجام دهد.
*یاد گرفتم*
کسی که معدنش طلا است، همواره طلا باقی میماند بدون تغییر، اما کسی که معدنش آهن است تغییر میکند و زنگ میزند.
*یاد گرفتم*
تمام مردگان در گور کارها و آرمانهایی داشتند که نتوانستند محقق کنند.
*یاد گرفتم*
بساط عمر و زندگی را در دنیا طوری پهن کنیم که در موقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم.🌹🌹🙏
این مطلب را به اشتراک بگذارید: