روز خویش را با آفتاب ِ روی تو کز مشرق ِ خیال دمیده است، آغاز می کنم ! من با تو می نویسم و می خوانم، من با تو راه می روم و حرف می زنم؛ وز شوق ِ این محال که دستم به دست توست، من جای راه رفت
اخبار مهم:
1935

روز خویش را

با آفتاب ِ روی تو

کز مشرق ِ خیال دمیده است،

آغاز می کنم !

من با تو می نویسم و می خوانم،

من با تو راه می روم و حرف می زنم؛

وز شوق ِ این محال

که دستم به دست توست،

من جای راه رفتن

پرواز می کنم . . .!

 

                        فریدون مشیری 

 

*ســـــــــــــــــلام* 

*صبحتون عاشقانه وسرشار از مهربانی*

🥗🌼🥗🌼🥗🌼🥗🌼🥗🌼🥗


این مطلب را به اشتراک بگذارید:

1935

1935 https://eitaa.com/pjz_rozblog_com 1935 1935 1935 1935 1935

1935 1935 1935 1935

ما را از نظرات ارزشمند خود درباره‌ی این مطلب آگاه کنید
درباره : پیام صبحگاهی ,
بازدید : 14
امتیاز : نتیجه : 0 امتیاز توسط 0 نفر مجموع امتیاز : 0


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش