تاریخ : دوشنبه 01 شهریور 1400 زمان : 6:11
نویسنده : عبدالمهدی خواجه
تابستان که میشود
دلم لک میزند برای خوابهای تا لنگ ظهر
و عصر های پرسه زنان در کوچه ها
برای آن دوچرخههای رنگ و رو رفته
با ساچمههای رنگی رنگی که هرسال تابستان نو میشدند.
تابستان که میشود دلم لک میزند
برای آن توپهای پلاستیکی راه راهی که
آویزان شده بود روبروی بقالی سر کوچهها...
این مطلب را به اشتراک بگذارید: