تاریخ : جمعه 30 مهر 1400 زمان : 5:46
نویسنده : عبدالمهدی خواجه
💫💫💫💫💫
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
من بی تو زندگانی خود را نمیپسندم
کاسایشی نباشد بی دوستان بقا را
چون تشنه جان سپردم آن گه چه سود دارد
آب از دو چشم دادن بر خاک من گیا را
حال نیازمندی در وصف مینیاید
آن گه که بازگردی گوییم ماجرا را
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت
چندان که بازبیند دیدار آشنا را
سعدی قلم به سختی رفتست و نیکبختی
پس هر چه پیشت آید گردن بنه قضا را
سعدی
✨✨✨
سلام و درود بر شما...
صبح آدینه شما پر از لبخند و آرامش....
🍃🌹🍃🌹🍃
این مطلب را به اشتراک بگذارید: